نامه صد و سي و هشتم- سفر به اهواز
20 بهمن 93 وقتي آرسين جون حدود 1 ماه و 11 روزه و سانيار جون دو سال و 7 ماهه بود , من و محمد و گل پسرامون به همراه مادرم برادرم به اهواز خونه خواهرم سفر كرديم. حدود دو هفته اونجا بودم و 2 اسفند بليط برگشت داشتيم.
سفري خيلي خوبي بود. ولي مسافرت با دو تا بچه كوچيك واقعا سخت بود و اگه كمك هاي مادرم و محمد نبود از پس بچه ها بر نمي اومد. علاوه بر اهواز به شهرهاي ديگه اي هم رفيتم مثل بندر گناوه , بندر ديلم , خرمشهر |, آبادان , دزفول , مسجد سليمان , شادگان و ...
آرسين جون و سانيار جون در قطار
اهواز اتاق نسترن جون
اين عكس مربوط به سال 91 هست و سانيار اينجا 4 ماهشه با عروسكاي نسترن جون عكس انداختم ازش و ...
و حالا آرسين جون دو ماهه با همون عروسكها در همون اتاق
سانيار و نسترن مشغول تماشاي فيلم سه بعدي آواتار
ازين فيلم خوششون اومده بود همش همينو ميديدن!!!
سانيار مشغول توپ بازي همراه مادرجون در آبان
همينجا بود توي يك پارك كه سمبوسه و فلافل آباداني هم نوش جان كرديم
آرسين بغل دايي جون- آبادان
دزفول- علي كله
هوا هم سرد و باروني شد و ما چادر مسافرتي هم نبرده بوديم!
باغ لك لك ها- جاده دزفول به سمت اهواز
بندر ديلم
در مسيرمون به سمت بندر گناوه دو بار از ساحل بندر ديلم رد شديم هر دو بار سانيار و نسترن سوار اسب شدن
ناهار هم همينجا ماهي كباب خورديم خيلي خوشمزه بود ولي تو رستوران آرسين حسابي گريه كرد و من و مامانم نوبتي غذا خورديم كه اون رو نگه داريم!
تالاب شادگان
بادبادك بازي در كنار رود كارون-اهواز
تماشاي مسابقه فوتبال - ورزشگاه مسجد سليمان
مسجد سليمان